نویسنده: ریحانه - شنبه ۴ دی ۱۳۹۵
بار سوم بود که می رفتیم بیرون . اون آب پرتقال سفارش میداد من چای ، اون آب هویچ بستنی من چای اون قهوه من چای.
و توی جواب سوالش که "چای خیلی دوست داری ؟ "میگفتم "نه زیاد دوست ندارم ! "
بار آخر اصرار کرد که" لااقل یه نوع چای دیگه بخور مثلا مراکشی ،هندی، یه چیز دیگه "
موقعی که سفارشو اوردن بازهم تعجب کرد گفت "فکر کردم چای مراکشی سفارش دادی !" گفتم" از ریسک کردن میترسم نمیدونم چه مزه ان ، اما چای سیاه رو قبلا امتحان کردم "
.
برچسبها: عاشقانه نوشتن که جرم نیست
و توی جواب سوالش که "چای خیلی دوست داری ؟ "میگفتم "نه زیاد دوست ندارم ! "
بار آخر اصرار کرد که" لااقل یه نوع چای دیگه بخور مثلا مراکشی ،هندی، یه چیز دیگه "
موقعی که سفارشو اوردن بازهم تعجب کرد گفت "فکر کردم چای مراکشی سفارش دادی !" گفتم" از ریسک کردن میترسم نمیدونم چه مزه ان ، اما چای سیاه رو قبلا امتحان کردم "
.
نمیدونم بار چندمه که بدون اون میرم کافه ، چای مراکشی خوشمزه نیست فقط نعناست، چای هندی ولی خوشمزه اس ، ترشی چای آلبالو دلمو میزنه ، عاشق بوی چای دارچین ام ، نمیدونم چند تا چای دیگه هم هست که هنوز امتحان نکردم یا حتی چند تا کافه ی دیگه توی خیابون ولیعصر بین فاصله ی ونک تا تجریش ! شاید اتفاقی دیدمت توی یکی از این کافه ها وقتی دارم تلخی چای سبز و مزه مزه میکنم . لازم نیست چیزی بگم تو از لیوان چای سبز توی دستم زود میفهمی که من چه قدر عوض شده ام که حاضرم تنها بیام به یه کافه ی جدید و چیزی رو امتحان کنم که قبلا مزه اشو نچشیدم !
برچسبها: عاشقانه نوشتن که جرم نیست