ده سال گذشته است از روزهای دخترک نوزده ساله ای که منتظر روزهای دوشنبه می ماند تا در چند ساعت خالی بین دو کلاسش برود سایت دانشگاه و پشت کامپیوتر بشیند و کنار آن همه آدم که ایمیل چک می کنند و نقشه می کشند در برنامه اتوکد و صفحه های ورد و فوتوشاپ و پاور پوینت شان برای پروژه های دانشگاه باز است آدرس بلاگفا را بنویسد و وارد دنیای دیگری بشود و کامنت جواب بدهد و پست بگذارد و یکی یکی به وبلاگ بقیه سر بزند ...
ده سال گذشت از روزهای دخترکی که در کلاس چهل نفره اشان تنها چادری کلاس بود و حس های عجیبی را تجربه میکرد، دخترکی که از مدرسه ای پا به دانشگاه گذاشته بود که چادر اجباری بود و حالا به کلاس چهل نفره ای رسیده بود که انگشت نما شده بود ....هم ترسیده بود هم عجیب بود هم دلش می خواست این حس ها را جایی تقسیم کند
ده سال گذشت از روزهای دخترک نوزده ساله ای که خاطرات زندگی اش را اینجا با شما شریک شد
ده سال گذشت از اولین پست خاطرات چادر مشکی ...


برچسب‌ها: چادرمشکی