نویسنده: ریحانه - جمعه ۶ مهر ۱۳۹۷
دوست دارم چیزی بنویسم
مینویسم و پاک میکنم، مینویسم و پاک میکنم دوست دارم حرفی بزنم اما دهانم را باز میکنم و صدایی بیرون نمی آید دوست دارم دستم را دراز کنم و گوشه ی لباست را بگیرم بگویم صبر کن برگرد داری اشتباه میروی اما مفصل های دستم یاری نمیکنند خشک شده اند انگار
برچسبها: عاشقانه نوشتن که جرم نیست
مینویسم و پاک میکنم، مینویسم و پاک میکنم دوست دارم حرفی بزنم اما دهانم را باز میکنم و صدایی بیرون نمی آید دوست دارم دستم را دراز کنم و گوشه ی لباست را بگیرم بگویم صبر کن برگرد داری اشتباه میروی اما مفصل های دستم یاری نمیکنند خشک شده اند انگار
.
از تمام دوست داشتن ها میرسم به اینکه بگویم ببین برو به درک اما دلم برایت میسوزد این طرفی نه ! این طرفی بروی دلت میشکند این طرفی بروی میشوی یکی از آدم های همیشه منتظر این طرفی به درک نرو لااقل !
.
از تمام دوست داشتن ها میرسم به تنفر میخواهم یک بار دیگه ببینمت داد بزنم سرت، این بار نه از سر اتفاق ، جدی جدی وقتی لیوان چای را گرفتی دستت آب جوش را بریزم روی دستت مگر از این خواب بیدار بشوی
.
از تمام دوست داشتن ها میرسم به بی تفاوتی به نگاه کردنت با آرامش، وقتی داری با سر می افتی ته دره ی ناکجا آباد
.
از تمام دوست داشتن ها میرسم به هیچی به پوچی
برچسبها: عاشقانه نوشتن که جرم نیست